نام مبارکشان حفصه و چهارمین بانویی است که به عنوان همسر وارد منزل پیامبر اسلام( صلی الله علیه و سلم) گردید و نامش در ذهن و قلب مؤمنان به عنوان أمالمؤمنین حک شده است. براستی زندگی او میتواند بهترین نمونه برای بانوان مسلمان باشد. ایشان فرزند یار دلیر پیامبر خدا( صلی الله علیه و سلم)،عمر بن خطاب پسر نفيل پسر عبدالعزى پسر رياح پسر عبد الله پسر قرط پسر رزاح پسر عدي پسر كعب پسر لؤي پسر غالب پسر فهر پسر مالك پسر النضر پسر كنانة پسر خزيمة پسر مدركة پسر إلياس پسر مضر پسر نزار پسر معد پسر عدنان و مادرشان زينب، دختر مظعون پسر وهب پسر حبيب پسر حذافة پسر جمح پسر عمرو پسر هصيص پسر كعب پسر لؤي پسر غالب پسر فهر پسر مالك پسر النضر پسر كنانة پسر خزيمة پسر مدركة پسر إلياس پسر مضر پسر نزار پسر معد پسر عدنان و خواهرصحابی بزرگوار، عثمان پسر مظعون( رضی الله عنه) میباشند.
حفصه پنج سال قبل از بعثت یعنی سال 606 میلادی به دنیا آمد ایشان همسر صحابی شجاع و مخلص خنيس پسر حذافة السهمي بودند همان کسی که به وسیلهی ارشادات حضرت ابوبکر( رضی الله عنه)- و قبل از اینکه خانهی ارقم پسر ابی ارقم( رضی الله عنه) مدرسه عقیده گردد- ایمان آورد و به خاطر خدا و اعتلای برنامهای که پیامبر(صلی الله علیه و سلم) به ارمغان آوردند دو بار هجرت نمود؛ یک بار به همراه مهاجرین اولین به حبشه هجرت نمود تا دینش را پاسداری کند و بار دیگر راهی مدینه شد تا پیامبر محبوبش را یاری نماید. ایشان در غزوهی بدر شرکت نمود و سرانجام پس از نشان دادن رشادتهای فراوان در اثر زخمی که برداشته بود به شهادت رسید. نقل میکنند که بارها زخمی شدند اما پس از هر بار مجروح شدن به پانسمان زخمش میپرداخت و به میدان نبرد باز میگشت تا اینکه به یک باره مورد هجوم مشرکان واقع شد و بر اثر زخمی که برداشته بود شهید شد و البته در آن زمان حفصه هجده سال بیشتر نداشت.
حضرت عمر( رضی الله عنه) بسیار بر حفصه مهربانی مینمود و بر سرنوشت ایشان فکر میکرد تا اینکه پس از سپری شدن دوران عدّهاش تصمیم گرفت برای دختر جوانش که اکنون بیوه شده و در غم از دست دادن همسر صالحش غمگین است؛ همسری نیکو برگزیند. این در حالی بود که ایشان نمیدانستند که پیامبر خدا( صلی الله علیه و سلم) قصد ازدواج با حفصه را دارد برای همین به دوستش ابوبکر صدیق( رضی الله عنه) پیشنهاد داد تا با حفصه( رضی الله عنها) ازدواج کند. مدتی گذشت اما از سوی حضرت ابوبکر( رضی الله عنه) جوابی دریافت نکرد؛ پس با حضرت عثمان(رضی الله عنه) موضوع ازدواج دخترش را مطرح نمود و حضرت عثمان به او جواب داد که فعلا قصد ازدواج ندارم. حضرت عمر( رضی الله عنه) ناراحت گردیده و نزد پیامبر( صلی الله علیه و سلم) رفتند تا با ایشان درد و دل کنند.
پیامبر خدا فرمودند: حفصه با کسی بهتر از عثمان ازدواج خواهد کرد و عثمان با کسی بهتر از حفصه!
در سال سوم هجری و قبل از جنگ اُحد حضرت محمد( صلی الله علیه و سلم) حفصه( رضی الله عنها ) را از پدرش خواستگاری کرد، و در قبال چهارصد درهم به عنوان مهریه، او را به عقد خود در آورد و حضرت عمر( رضی الله عنه) به مانند حضرت ابوبکر( رضی الله عنه) پدر خانم پیامبر خدا(صلی الله علیه و سلم ) گردید. و البته پیامبر( صلی الله علیه و سلم ) دخترش، ام کلثوم را پس از وفات خواهرش رقیه به ازدواج حضرت عثمان درآورد.
بعد از آن بود که حضرت ابوبکر به دوستش دلیل قبول نکردن پیشنهاد ازدواج با حفصه را بیان کرد که: از من دلخور نشو، چون رسول الله( صلی الله علیه و سلم) از حفصه یاد کرده بود و پسندیده نبود که من رازش را افشا کنم و اگر پیامبر( صلی الله علیه و سلم) او را رها میکرد، قطعاً با او ازدواج می کردم.
حضرت حفصه چهارمین همسر پیامبر( صلی الله علیه و سلم) بعد از امهات المؤمنین خدیجه و سوده و عایشه( رضی الله عنهن) هستند. ایشان زیباترین روزهای حیاتش را کنار حضرت محمد( صلی الله علیه و سلم) گذراند و زیر نظر آخرین پیامبر تربیت گردید و بر طاعت و علمش افزوده شد. حضرت حفصه خواندن و نوشتن را زیر نظر اولین زن معلم در اسلام یعنی شفاء دختر عبد الله آموخت و از این موهبت خدایی برای فهم دین و افزودن زاد تقوا بهره گرفت. تقوا و تخصص او در علم و فقه بود که باعث میشد اصحاب( رضی الله عنهم)، مخصوصا پدر بزرگوارشان از نظرات او در موقعیتهای مختلف استفاده کنند؛ از جمله اینکه مثلا خلیفهی اول، ابوبکر صدیق( رضی الله عنه) ام المؤمنین حفصه را از میان همسران پیامبر( صلی الله علیه و سلم) برگزیده بود تا حافظ مصحفهای قرآنی که زید پسر ثابت( رضی الله عنه) آن را جمعآوری نموده بود، باشد. و بعد از وفات ابوبکر صدیق و شهادت عمر فاروق( رضی الله عنهما)، یعنی در زمان حضرت عثمان( رضی الله عنه) از آن مصحفها که نزد ایشان بود برای نوشتن مصحف واحدی از قرآن استفاده کردند و اصل آن را دوباره نزد مادرمان حفصه برگرداندند.
مثال دیگری از علم أمالمؤمنین حفصه؛ اینکه؛ پدرشان در زمان خلافتش از او میپرسند: حداکثر مدتی که زن میتواند دوری شوهرش را تحمل کند، چه قدر است؟ أمالمؤمنین پاسخ دادند: شش یا چهارماه است.
دارا بودن چنین صفاتی است که باعث شد جبرئیل در مورد ایشان به پیامبر( صلی الله علیه و سلم) بگوید:" إنها صوّامة، قوّامة، و هی زوجتک فی الجنة. یعنی او بسیار روزهدار و شب زندهدار، و همسر تو در بهشت است».
کوشش این بانوی بزرگوار در حیات مشترکش با رسول خدا برای کسب رضایت ایشان بود و حتی در این مورد با دیگر همسران پیامبر مسابقه میداد و جایگاه ویژهای در قلب پیامبر دارا بود.
ایشان در ماه شعبان سال چهل و یک هجری به دیار باقی شتافت و به پیشینیان صالح خود که کاروان آخرین پیامبر( صلی الله علیه و سلم) و پدرش( خلیفهی شهید) و دیگر یاران با وفای حضرت( صلی الله علیه و سلم) بودند؛ پیوست.
خدای بزرگ از ایشان راضی و خشنود باد
نظرات